آخر پاییز

برگ هایت که ریخت

جوجه هایت را می خواهی بشمری؟

هنوز عاشقی؟؟

شاعری می کنی؟

در غربت این روزهای سرد

دلم به آفتاب نیمه جانت خوش بود...

چقدر عجیب!!!!

زود!!!

این فصل هم به آخر رسید

آذر گذشت

و زمستان زمهریر روزهایش را به درازا می کشد

و تو....

به انتقام!!

آخرین شبت را یلدا می کنی....

................................................

عجیب شده ای؟

دلم عجیب شده ای؟

زیاد می گیری..

دیر فراموش می کنی..

یخ می زنی و ...زود آتش می گیری...

مثل اینکه عاشق شده ای؟

مگر قرار نبود عشق..خاصیتت باشد

من جدی جدی گفتم:

بگذار عشق...

امان از تو....

و این شوخی های کودکانه......

به کدام قول وفا کرده ای که به این.....

برای بهترین دوستم....

تقویم دوستی ما هر روزش یک مناسبت دارد....

چه روزهای بودنت...

چه روزهای نبودنت...

بی گمان آمدنت اجابت یک رویای کودکی ام بوده ست... 

رویای داشتن بهترین دوست...

"تولدت مبارک"

پنجمین پاییز

یک سال گذشت. . . .

پنجمین پاییز هم دارد به آخر می رسد. . . .

تو رفته ای. . . .

من تنها نیستم. . .

هنوز می نویسم . .

اما نه برای تو. . . .

هنوز عاشقم. .

بهانه این حرف ها . . .

        این نوشته ها بودی. . . .

ولی. .  .

این پاییز بی بهانه می نویسم! !

آخرین حرف هایت را دیروز خواندم. . . .

قبول که تو مرده بودی. . . .

دلت سنگ قبرت بود . . . .سنگ! ! !

اما. . .

نمی دانم چرا؟

من آن دل مرده ی سنگدل را می خواستم و. . . . .

هنوز هم. . .

اشتباه نکن من دیگر برای تو! !

ن. . . . . . . . .می . . . . . ن. . . .وی. . . سم!

می میرم. . . .

تا یکی شویم

دل مرده. . . .سنگدل. .


.